777777 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

برای نخستین بار در تاریخ NBA، پرتاب‌های سه امتیازی ناموفق از پرتاب‌های دو امتیازی ناموفق پیشی گرفته‌اند. ما از نقطه‌ی بی‌بازگشت عبور کرده‌ایم، پلی از آجر بنا نهاده‌ایم، اکنون زمان آن رسیده که قوس سه امتیازی را جابجا کنیم

در تابستان ۱۹۷۹، زمانی که یکی از مهم‌ترین جلسات تاریخ بسکتبال به پایان می‌رسید، لری اوبرایان، کمیسر NBA، با شوخ‌طبعی بیان کرد: «تصور نمی‌کنم منظره‌ای دل‌انگیزتر از یک پرتاب سه امتیازی ببینم.» هیئت مدیره NBA با رای ۱۵ به ۷، خط سه امتیازی جدید را تصویب کرد، بذری که برای یک تحول شگرف در پرتاب‌های پرشی کاشته شد و آینده این ورزش را برای همیشه رقم زد.

برای نزدیک به یک قرن، در طول اوج محبوبیت بسکتبال، تمام پرتاب‌های موفق داخل زمین دو امتیاز ارزش داشتند. ناگهان، به اصطلاح «home run shots» از فاصله ۲۴ فوتی، سه امتیاز محسوب شدند. طرفداران از این تغییر جدید استقبال کردند. در ۱۲ اکتبر ۱۹۷۹، همزمان با اولین حضور لری برد در NBA برای تیم بوستون سلتیکس، هم‌تیمی او، کریس فورد، نخستین پرتاب سه امتیازی تاریخ NBA را به ثمر رساند.

بیش از چهل و پنج سال بعد، در همان زمین ماساچوست، تیم سلتیکس در یک شکست مقابل اوکلاهاما سیتی ثاندر، ۴۳ پرتاب از ۶۳ تلاش حیرت‌انگیز سه امتیازی خود را از دست داد. آن‌ها در مجموع ۴۱ پرتاب موفق داشتند. در یکی از پربیننده‌ترین دیدارهای کل فصل عادی – و یک پیش‌نمایش احتمالی فینال NBA – دو تیم برتر بسکتبال جهان، در مجموع ۶۷ پرتاب سه امتیازی را در ۴۸ دقیقه بازی از دست دادند.

از مجموع ۱۷۶ فیلدگل برای پرتاب داخل زمین در این بازی، ۱۰۰ پرتاب سه امتیازی و ۷۶ پرتاب دو امتیازی بود. آیا زمانی که پرتاب‌های سه امتیازی ۵۷ درصد از کل پرتاب‌های یک بازی را تشکیل می‌دهند، همچنان «زیبا» محسوب می‌شوند؟

نزدیک به ۵۰ سال پس از معرفی آن، زمان طرح پرسش فرا رسیده است. قوس سه امتیازی NBA دقیقا در همان مکانی قرار دارد که اوبرایان و هیئت مدیره در سال ۱۹۷۹ ترسیم کردند، اما خود پرتاب از یک نوآوری به یک روتین تبدیل شده است. با پذیرش محاسبات پشت انتخاب مدرن پرتاب توسط تیم‌ها، قوس سه امتیازی جایگزین منطقه رنگی به عنوان شاخص تاکتیکی غالب در صفحه بازی NBA شده است.

پس از یک دوره کوتاه ثبات، اشتیاق لیگ برای پرتاب سه امتیازی در فصل ۲۰۲۴/۲۵ بار دیگر افزایش یافته است. یک بازی ۴۸ دقیقه‌ای به طور میانگین شامل ۷۵ پرتاب از پشت قوس سه امتیازی است، که نسبت به ۷۰ پرتاب در فصل گذشته افزایش یافته است. این رشد، یکی از بزرگ‌ترین افزایش‌های سالانه در تاریخ لیگ محسوب می‌شود. سیستم‌های تهاجمی مدرن، خود را بر این اساس تنظیم می‌کنند، با مناطق دریافت و پرتاب در امتداد خط سه امتیازی. در زمین بازی امروز، پرتاب سه امتیازی از گوشه، حکم بلوار بوردواک را دارد. پرتاب میان‌برد، خیابان بالتیک است.

متاسفانه، رقابت برای انجام پرتاب‌های سه امتیازی بیشتر، لزوما به معنای موفقیت بیشتر بازیکنان NBA در این پرتاب‌ها نیست. بیش از ۶۴ درصد از پرتاب‌های سه امتیازی همچنان ناموفق هستند، این نرخ در طول زمان تغییر چندانی نکرده است که به این معناست که بازی مدرن شامل تعداد فزاینده‌ای از پرتاب‌های ناموفق از پشت قوس سه امتیازی است.

در این فصل، ما از نقطه‌ی بی‌بازگشت عبور کرده‌ایم، پلی از آجر بنا نهاده‌ایم. برای نخستین بار، پرتاب‌های سه امتیازی ناموفق از پرتاب‌های دو امتیازی ناموفق پیشی گرفته‌اند.

5435151 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

به شهر آجرها خوش آمدید

خواه بپسندید یا نه، پرتاب‌های سه امتیازی ناموفق اکنون از ستارگان پرکاربرد NBA هستند. یک دهه پیش، در فصل ۲۰۱۴-۱۵، تنها سه بازی شامل بیش از ۵۰ پرتاب سه امتیازی ناموفق بود. در فصل گذشته، این رقم به ۲۸۳ بازی رسید. تا اینجای فصل، رقم حیرت‌انگیز ۴۵۱ بازی از این آمار عبور کرده‌اند. اکنون در هر دقیقه بازی NBA، دقیقا یک پرتاب سه امتیازی ناموفق به ثبت می‌رسد.

45343333 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

رشد فزاینده‌ی پرتاب‌های سه امتیازی، تغییرات اساسی در ظاهر و حس بازی بسکتبال حرفه‌ای ایجاد کرده است. در ده‌ها مالکیت توپ در هر بازی، توپ حتی به داخل قوس دو امتیازی نمی‌رسد و تیم حمله آن را از راه دور پرتاب می‌کند. این موضوع، تأثیرات گسترده‌ای بر استراتژی و تکنیک بازی داشته است. برای اولین بار در تاریخ لیگ، ریباندهای سه امتیازی از ریباندهای دو امتیازی پیشی گرفته‌اند؛ درک رفتار پرتاب‌های سه امتیازی ناموفق، برای موفقیت در ریباند کردن حیاتی است.

این وضعیت در بازی‌سازی و پاس‌کاری نیز مشاهده می‌شود. فرصت‌های اسیست منجر به امتیاز، به طور قابل توجهی بیش‌تر به پرتاب‌کنندگان سه امتیازی (۵۸.۴ بار در هر بازی در این فصل) نسبت به پرتاب‌کنندگان دو امتیازی (۳۱.۶ بار در هر بازی) داده می‌شود. اسیست‌های کلیدی لیگ در گذشته برای شکستن خط دفاعی استفاده می‌شدند؛ اکنون صرفا در اطراف قوس چرخیده و بازیکنان به سرعت به دنبال فرصت بعدی دریافت و پرتاب هستند.

بوستون سلتیکس، مدافع عنوان قهرمانی، نماد بارز این روندها است. جو مازولا، در فصل نخست مربیگری خود در سال ۲۰۲۲، فلسفه خود را اینگونه بیان کرد: «من پرتاب‌های سه امتیازی را دوست دارم. من ریاضیات را دوست دارم.» اعداد دروغ نمی‌گویند. این بازی، ترکیبی از بسکتبال و تئوری پرتفوی است. سلتیکس هر شب ۴۸.۵ پرتاب سه امتیازی انجام می‌دهد، که رتبه اول را در NBA دارد، آن‌ها را در مسیر شکستن رکورد تاریخ قرار می‌دهد و آن‌ها را به اولین تیمی تبدیل می‌کند که بیش از یک پرتاب سه امتیازی در دقیقه انجام می‌دهد. در زمان نگارش این مطلب، بوستون ۳,۶۳۶ پرتاب سه امتیازی در مجموع ۳,۶۲۵ دقیقه انجام داده است. در تمامی بازی‌های این فصل، به جز ۲۲ بازی، حداقل نیمی از پرتاب‌های آن‌ها سه امتیازی بوده است.

و این استراتژی نتیجه‌بخش است. بوستون یکی از بهترین مجموعه‌های شوتینگ را در تاریخ NBA در اختیار دارد. میانگین امتیاز حاصل از هر پرتاب سه امتیازی سلتیکس در این فصل ۱.۱۱ امتیاز است، که کارایی تقریباً تمام انواع دیگر پرتاب‌ها، به جز لی‌آپ‌ها و دانک‌های انتقالی، را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. پرتاب تعداد زیادی سه امتیازی صرفاً یک استراتژی عجیب و غریب نیست؛ بلکه استراتژی صحیح در زمینی است که پاداش کارایی کارتونی برای پرتاب‌های پرشی خاصی را وعده می‌دهد، پرتاب‌هایی که برای اکثر بازیکنان امروزی به کاری آسان تبدیل شده‌اند.

888888880546 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

سبک بازی مازولا، یک تطبیق هوشمندانه با مشوق‌های قوس سه امتیازی است. این سبک برای سلتیکس و تیم‌هایی که از آن‌ها پیروی کرده‌اند، عالی است، اما برای محصول NBA زیان‌بار است. پرتاب‌های سه امتیازی ناموفق، نامه‌های تبلیغاتی ناخواسته NBA هستند. آن‌ها به صورت دسته‌ای می‌رسند و هیچ‌کس واقعا آن‌ها را نمی‌خواهد. زمانی که این پرتاب‌های دوربرد کمتر رایج بودند، تعلیق تازه‌ای را به همراه داشتند، یک نفس جمعی که بین رها شدن و نتیجه حبس می‌شد. اکنون، صرفا یک چرخش دیگر سیلندر است. دو پرتاب ناموفق و یک پرتاب موفق در سه محفظه. هفتاد و پنج چرخش در هر بازی.

باید این اتفاق را پیش‌بینی می‌کردیم. در مهم‌ترین بازی پلی‌اف ۲۰۱۸، بازی هفتم فینال کنفرانس غرب بین گلدن استیت وریرز و هیوستون راکتس بدترین عملکرد پرتاب سه امتیازی را که تا به حال در یک صحنه بزرگ دیده بودیم، به نمایش گذاشت و ۳۷ پرتاب از ۴۴ پرتاب سه امتیازی را از دست داد، از جمله آن بازه بدنام که در آن ۲۷ پرتاب متوالی از راه دور را از دست دادند. این نوع بازی‌ها در حال رایج شدن بیش‌تر و بیش‌تر هستند. بوستون ۱۲ بار در این فصل ۳۷ پرتاب سه امتیازی یا بیش‌تر را از دست داده است.

این یک انتقاد تند علیه پرتاب سه امتیازی نیست. این پرتاب، لحظات سرنوشت‌ساز، بازگشت‌های باورنکردنی، لحظات خیره‌کننده استفن کری، ری آلن در گوشه زمین، و فضاسازی‌هایی را به ما هدیه داده است که به بازیکنان ماهر کمک کرده تا شکوفا شوند. این پرتاب، قاره بسکتبال را از هم گسست و اقیانوس‌هایی از فضا را برای نفوذها، دانک‌ها و اسیست‌های پرسرعت باز کرد. تاثیر آن فراتر از NBA گسترش یافته است. این پرتاب، کتلین کلارک و انبوهی از استعدادهای ماهر در سراسر جهان و در تمام سطوح را به ما هدیه داده است.

نمی‌توان انکار کرد که پرتاب سه امتیازی اوبرایان یک پیروزی بوده است، اما خود این پرتاب نتیجه‌ی تمایل جسورانه به آزمایش ایده‌های جدید است. این واقعیت که خط سه امتیازی NBA هنوز دقیقا در همان مکانی قرار دارد که هیئت مدیره در سال ۱۹۷۹ تعیین کرد، گواهی بر این است که لیگ بخشی از روحیه نوآورانه خود را از دست داده است.

بله، NBA مسابقات پلی‌این و NBA CUP را اضافه کرده است، اما در مواجهه با بزرگترین دگردیسی سبکی در تاریخ این ورزش، لیگ در پرداختن به هیولای پیرامونی که بیش از یک دهه است NBA را زیر و رو کرده، کند عمل کرده است.

به این نکته توجه کنید: تمام لیگ‌های بزرگ بسکتبال در سراسر جهان از سال ۲۰۰۰ خط سه امتیازی خود را به عقب‌تر منتقل کرده‌اند، به جز لیگی که شامل بااستعدادترین پرتاب‌کنندگان جهان است. قوس اوبرایان برای بازی آدام سیلور در مکان نامناسبی قرار دارد. این نوآوری ۴۶ ساله نیاز به بازسازی دارد.

آینده‌ای بدون پرتاب‌های سه امتیازی کرنر

در دهه ۱۹۷۰، زمانی که لیگ برای اولین بار خط سه امتیازی را ترسیم کرد، آن را در فاصله ۲۳.۷۵ فوتی از حلقه قرار داد، اما یک مشکل وجود داشت: یک قوس یکنواخت ۲۳.۷۵ فوتی فضای کافی برای پرتاب در گوشه‌ها باقی نمی‌گذاشت، بنابراین آن را با دو قطعه مستقیم ۱۴ فوتی که از خط انتهایی بیرون می‌آمدند، تقویت کردند که منجر به پرتاب‌های سه امتیازی کوتاه‌تر از آن مناطق شد.

آن مصالحه هندسی در سال ۱۹۷۹، برای بروس براون، پی‌جی‌ تاکر و بی‌شمار رول پلیرهای دیگر NBA میلیون‌ها دلار درآمد ایجاد کرد. همچنین رایج‌ترین نقطه پرسه زدن در بازی مدرن را به وجود آورد. در هر حمله، تیم‌های هجومی یک یا دو پرتاب‌کننده را در گوشه کوتاه مستقر می‌کنند. طراحی‌های امروزی تا حدی برای ایجاد هر چه بیشتر این پرتاب‌ها صورت می‌گیرد و اکنون، باورنکردنی است که یک پرتاب از هر نه پرتاب، از به اصطلاح «short corners» انجام می‌شود. در حال حاضر، امتیازات بیش‌تری در هر بازی از ۸۴ فوت مربع در گوشه‌ها به دست می‌آید تا از ۷۹۲ فوت مربع فضای بین منطقه رنگی و منطقه سه امتیازی.

2351111111111 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

پرتاب سه امتیازی از کرنر، از یک رول پلیر با میانگین چند امتیاز در هر بازی، به یک بازیکن ستاره با میانگین ۲۴ امتیاز در هر مسابقه تبدیل شده است. در همین حال، میدرنج – قلمرو مایکل جردن، درک نویتزکی و کوبی برایانت متروکه شده است. در فصل ۲۰۱۳/۱۴، میانگین امتیازات حاصل از پرتاب‌های دو امتیازی خارج از منطقه رنگی در هر بازی، ۳۷ امتیاز بود. در این فصل، این رقم به ۱۷.۳ امتیاز کاهش یافته است.

شوترهای NBA در این فصل بیش از ۸۴,۰۰۰ پرتاب سه امتیازی انجام داده‌اند و ۳۶ درصد از آن‌ها را به ثمر رسانده‌اند که به طور میانگین ۱.۰۸ امتیاز به دست می‌آید. اما پرتاب‌های سه امتیازی گوشه زمین، که ۲۷.۲ درصد از کل پرتاب‌های سه امتیازی را تشکیل می‌دهند، به طور میانگین ۱.۱۶ امتیاز به دست می‌دهند. این میزان، افیشنت‌تر از میانگین پرتاب دو امتیازی (۱.۱۲ امتیاز در هر پرتاب) است.

6666666666665 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

این واقعیت آماری توضیح می‌دهد که چرا پرتاب‌های سه امتیازی کرنر، اکنون رایج‌ترین پرتاب‌های خارج از منطقه رنگی در لیگ هستند. اما آنچه مشخص نیست، این است که آیا این امر مطلوب است یا خیر. آیا پرتاب‌های سه امتیازی گوشه زمین OG Anunoby واقعا «فوق‌العاده» هستند؟ آیا لیگ واقعا می‌خواهد این پرتاب‌های خط پایانی رایج‌تر از تقریبا هر نوع پرتاب دیگری باشند؟

بهترین راه برای الهام بخشیدن به تنوع بیشتر در حمله، عقب بردن خط سه امتیازی و حذف short corner است.

777777 1 عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست

NBA بدون ارتش ربات‌های دریافت و پرتاب که در هر حمله در کرنرها مستقر می‌شوند، چگونه به نظر می‌رسید؟ بیایید دریابیم.
Spot-up shooters باید راه‌های دیگری برای مفید بودن در حمله پیدا کنند. تقاضا برای مجموعه‌های مهارت جایگزین افزایش می‌یافت – برای امتیازآوران پست، هنرمندان میان‌برد و برش‌زنندگان زیرک. تعداد کلی پرتاب‌های سه امتیازی کاهش می‌یافت و تعداد انگشت‌شماری پرتاب ناموفق دوربرد در هر بازی، با چیز دیگری جایگزین می‌شد. و اگر یک قوس سه امتیازی عمیق‌تر، جریان بازی را مختل کند، همیشه می‌توانیم همان کاری را انجام دهیم که دیوید استرن در زمان کوتاه کردن خط در دوران جردن انجام داد: آن را به حالت قبل برگردانیم.

آمارها نشان می‌دهد که پرتاب‌کنندگان امروزی، توانایی به ثمر رساندن پرتاب‌های دورتر را دارند. در این فصل، بازیکنان NBA بیش از ۴۷,۰۰۰ پرتاب از فاصله ۲۵ فوتی و فراتر از آن انجام داده‌اند – این تعداد، از مجموع پرتاب‌های سه امتیازی تمام فصول قبل از ۲۰۱۲/۱۳ بیش‌تر است. با حذف پرتاب‌های آخر ثانیه، آن‌ها بیش از ۳۵ درصد از این پرتاب‌ها را به گل تبدیل کرده‌اند.

پرتاب سه امتیازی کرنر، به نسخه بسکتبالی شیفت دفاعی بیسبال تبدیل شده است. از هوشمندانه به فرسوده تبدیل شده است. این یک ترفند کارایی بزرگ است که بیش از حد مورد استقبال قرار گرفته و تنوع بازی را تهدید می‌کند. اوبرایان و دیگران پرتاب سه امتیازی را برای باز کردن بازی و دوری از حرکات تکراری پست‌اپ که در اواخر دهه ۱۹۷۰ خسته‌کننده شده بود، ایجاد کردند.

خب، ماموریت با موفقیت انجام شد. اکنون، یک بازی NBA به طور میانگین شامل ۷۵ پرتاب سه امتیازی و کمتر از نه حرکت پست‌اپ در مجموع است. لیگ در گذشته تنها شامل تعداد انگشت‌شماری از بازیکنان قادر به انجام این پرتاب‌های پرشی دوربرد (long-range jumpers) بود؛ اکنون تنها شامل تعداد انگشت‌شماری از بازیکنانی است که قادر به انجام آن نیستند. بسکتبال زمانی در بهترین حالت خود قرار دارد که انواع مختلف بازیکنان بتوانند به روش‌های مختلف شکوفا شوند. در نهایت، پنج گروه موقعیتی سنتی این ورزش به مرور زمان به طور طبیعی پدیدار شدند.

عقب بردن خط سه امتیازی به معنای بازگشت به عقب نیست؛ بلکه به معنای استفاده از کتاب قوانین برای مهندسی معکوس زیباترین بسکتبال جهان است. هرچند ممکن است رادیکال به نظر برسد، دفتر لیگ دهه‌هاست که این کار را انجام می‌دهد. وقتی جورج میکان بیش از حد مسلط شد، لیگ کلید را به یک منطقه رنگی تبدیل کرد.
وقتی ویلت چمبرلین از راه رسید، آن را حتی عریض‌تر کردند. وقتی آن هم کافی نبود، یک خط سه امتیازی اضافه کردند. از آن زمان تغییر چندانی نکرده است، اما خطوط زمین اکنون مانند یادگاری از دوران گذشته‌ی حرکات پست‌اپ و کفش‌های چاک تیلور به نظر می‌رسند؛ ترکیب منطقه رنگی فوق‌العاده عریض که برای کاهش بازی‌های پست طراحی شده و قوس سه امتیازی که برای پرتاب‌کنندگان پرشی دهه ۱۹۷۰ طراحی شده، به سادگی با بازی امروز ناهمگون است.

NBA می‌تواند از لیگ برتر بیسبال درس بگیرد. زمانی که استراتژی‌های جنبش تحلیلی، حملات را سرکوب کرد و منجر به بازی ایستا شد، MLB تئو اپستین، مدیر کل سابق تیم‌های رد ساکس و کابز را برای اعمال همان اصولی که در دفتر مدیریت به کار می‌برد، به منظور احیای حرکت و تنوع در زمین بازی، استخدام کرد. ایده‌های او جواب داد. بازی‌های بیسبال کوتاه‌تر و پرهیجان‌تر شدند. متخصصان آمار همیشه به دنبال ترفندهای کارایی جدید خواهند بود. تیم‌ها همیشه سعی می‌کنند از قوانین برای پیروزی در بازی‌ها سوءاستفاده کنند. این وظیفه لیگ است که روندها را رصد کند و قوانین را به نفع محصول نهایی تغییر دهد. این موضوع جدیدی نیست؛ به همین دلیل است که ما ساعت شوت، قانون سه ثانیه، دخالت در توپ در حال فرود و منطقه محدود شده را داریم.

زمان آن فرا رسیده است که آدام سیلور و همکارانش همان کاری را انجام دهند که لری اوبرایان و دیوید استرن برای ساخت بهترین لیگ بسکتبال جهان انجام دادند. چه چیزی دلپذیرتر از یک پرتاب سه امتیازی است؟

منابع:

https://thebalderball.com

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *